س

سلام
از شب یلدا تا حالا کلی حرف نزده مونده
از شب یلدا تا حالا کلی اتفاق افتاده
از شب یلدا تا حالا پر از حرف بودم که گاهاً تو دفتر و اینستا و توییتر و. خالی شده 
از شب یلدا تا حالا باید اینجا پر میشده ولی هیچ اتفاقی نیافتاده
هیچ متنی نوشته نشده
هیچ کسی حتی به اینجا سر نزده
و همچنان اینجا خانه امن من برای صحبت کردن با خودمه
آخه دیگه ناامید شدم از پیدا شدن کسی که هم صحبتم بشه
که بفهمه دردم چیه
که از سر شب شروع کنیم حرف زدن و یهو سرمونو سمت پنجره بگیریم و بگیم واااای
کی صبح شد؟
ناامیدی کفره ولی من کافر نیستم
فقط منتظرم
و چقدر بده این انتظار
هرچی طولانی تر صبر کمتر
هر چی طولانی تر خسته تر
هر چه طولانی تر منفعل تر.

می دونی یه موقع هایی به این فکر می کنم خب که چی؟
اگه یکی پیدا بشه حالت خوب میشه؟ همه چی رو روال میافته؟ تو
آره خود خود تو تغییر می کنی؟
و تاسف آوره که تو اوج تردید می گم نه
من همینم 
شاید یه آن حال دلم خوب بشه
مثل شبهایی که یهو حالت خوبه

اما دلم خودشو به خواب شده
مثل بچه ای که صدای پای مامانشو میشنوه و چشماشو میبنده تا با ناز مامانش از خواب بلند بشه
دلم خودشو به خواب زده وناز کش می خواد
دلم غصه می خوره و همدم می خواد
دلم عصبانی از این اعترافات ولی دیگه نمی کشه

دلم حال خوب می خواد
از اون حال خوبایی که با یه حرف و نگاه فرار نکنه
از اون حال خوبایی که با تمام کم خوابی کله صب بیدارت کنه و بگه یا علی
از اون حال خوبایی که خستگی راه و به جون بخره تا عزیزشو شاد کنه
از اون حال خوبایی که خود خدا بندازه تودامن دلم


دلم غصه نخوریا.
خدا هست
هنوز روزنه هست
تو حرکت کن
تو بخواه
تو بیدار شو
خدا هست.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها